كتاب «شاید پیش از اذان صبح» اثر احمد یوسف زاده است كه در انتشارات سوره مهر منتشر شد.
احمد یوسف زاده یكی از بسیجیهای همرزم سردار سلیمانی بود. وی با حضورش در جبهه مخالفت میكرد به دلیل اینكه اگر با سن كمش اسیرمی شد عراقیها این موضوع را دستمایه تبلیغاتی شان قرار میدهند همین اتفاق هم روی داد و ماجرای «آن بیست و سه نفر» شكل گرفت.
نویسنده كتاب چند سال پس از دوران اسارت به عرصه روزنامه نگاری و نوشتن وارد شد. هر چند وقت یكبار سردار را میدید و. مطالبش را برای وی میخواند. زمانی كه حاج قاسم سلیمانی فرمانده میشود میدانست هر لحظه خطر حاج قاسم را تهدید میكند. گاهی دلنوشتههایی در این زمینه در روزنامه و فضای مجازی منتشر میكرد
زمانی هم كه حاج قاسم سلیمانی كتاب «آن بیستوسه نفر» را پس از تقریظ رهبری بر این كتاب خواند، نامه قشنگی برای نویسنده اش نوشت. نویسنده كتاب ن را در فضای مجازی منتشركرد. حاج قاسم حتی به پشت صحنه فیلمبرداری فیلم «23 نفر» آمد.
بعد از شهادت سردار، دلتنگیهای یوسف زاده بیشتر شد و چیزهایی در اینباره مینوشت. تصمیم گرفت این دلنوشتهها را جمعآوری و در قالب كتاب منتشر كند. نویسنده كتاب این دغدغه را داشت كه آیا این كتاب كه مجموعه دلنوشته و خاطرات است، میتواند مانند «آن بیستوسه نفر» با قلب مردم ارتباط برقرار كند و مردم آنرا دوست داشته باشند. بازخوردها نشان داد كه این اتفاق افتاد و رسیدن به چاپ چهارم در مدت 20 روز هم این موضوع را نشان داد.
دختر احمد یوسف زاده پس از خواندن «شاید پیش از اذان صبح»، به سردار سلیمانی بسیار علاقهمند شد. نویسنده اثر متوجه شد دیگر جوانانی كه كتاب را خواندهاند هم چنین حسی دارند.
در بخشی از كتاب میخوانیم:
«سلام حاجی. تصمیم دارم این نوشتهها را یك روز در قالب كتابی چاپ كنم، شاید هم بماند برای بعد از مرگم كه لابد یك مرگ لوس و بیمزه خواهد بود، نه مثل مرگ شما سرخ و طوفانی و جریانساز. بالاخره فرق است میان یكلاقبایی مثل من كه در خانه نشستهام و مجاهدی مثل تو كه چهل سال پوتین از پا درنیاورده ای. الان هشت ماه از آن نیمهشب غریب و آن صبح وحشتناك كه انگشت و انگشترت صفحات مجازی را درنوردید، میگذرد. قبل از شنیدن آن خبر، فقط یك بار غمی به این كمرشكنی و مردافكنی را تجربه كرده بودم. توی آسایشگاه 3 اردوگاه موصل نشسته بودیم داشتیم با دوستم علی هادی قرآن حفظ میكردیم. فرشید فتاحی اسیر خوزستانی بغضكرده و اشكبار آمد داخل و خبر فوت امام را كه در روزنامه عراقی خوانده بود، آورد.»