او را از نخستین كسانی میدانند كه در تهران اقدامهایی را برای سروسامان دادن به وضعیت كودكان خیابانی انجام داد و تا سالها مدیر پرورشگاهی بود كه بهتربیت فرزندان معتادان میپرداخت.16تیر ماه سالروز درگذشت اوست.
«فیل» نوشته اسلاومیر مروژك، نویسنده لهستانی، و «كسی مرا نمیشناسد، صدای كودكان زاغهنشین آمریكا» از ترجمههای فخری گلستان است. او در سن 50 سالگی به گونهی خودآموخته به هنر سفالگری رو آورد. در سالهای آخر سفالگری میكرد و چند نمایشگاه انفرادی از آثارش برگزار كرد و از سوی دوسالانه سفالگری مورد تقدیر قرار گرفت. او در سال 1374 در مجله توقیف شده «زنان» یادداشتی باعنوان «سفالگری را برای زندهبودن میخواهم نه برای زندگی» نوشته بود.
كاوه گلستان، عكاس خبری، مستندساز و فیلمبردار در 13 فروردین 1382 هنگام تصویر برداری در خط مقدم جنگ در شهر مرزی كفری در 130 كیلومتری كركوك عراق در اثر انفجار مین كشته شد. فخری گلستان در گفتوگویی با روزنامه سرمایه گفته بود: «آدمها نمیمیرند، عدم حضور جسمانی مرگ نمیآورد، نگاه حقیقت طلب این آدمهاست كه نگهشان میدارد، برای همین است كه من هرگز برای دیدن كاوه بر سر مزار نمیروم. كاوه رفتنی نیست، چشمانش را همیشه زنده، وام داده به تصاویری كه دنیا را تكان دادهاست».
فخری گلستان زاده 29 شهریور 1304 شیراز، در 17 سالگی با پسرعمویش، ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز نامی ازدواج كرد. وی از سالها پیش تاهنگام مرگ، جدا از ابراهیم گلستان زندگی میكرد. ابراهیم گلستان در انگلستان زندگی میكند. فخری گلستان 16 تیرماه 1391 در 87 سالگی در تهران درگذشت.
لیلی گلستان مدیر گالری گلستان به خبرگزاری ایسنا گفتهاست كه مادرش پس از انقلاب از 50 سالگی به سفالگری پرداخت و آثارش را چند بار به نمایش گذاشت. لیلی گلستان سالخوردگی و ضربه مرگ برادرش كاوه را علت درگذشت مادرش یاد كردهاست. لیلی گلستان مترجم و نگارخانهدار ایرانی و عضو كانون نویسندگان ایران است. وی دختر ابراهیم گلستان و فخری گلستان و خواهر كاوه گلستان است. 26 آبان ماه 1393 جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه (نخل آكادمیك) از سوی سفیر دولت فرانسه در تهران به لیلی گلستان پیشكش شد.